لالایی

ساخت وبلاگ

جیغ ...جیغ... جی جی ج ج ج...

کم کم کندتر حرکت میکند

اما هنوز مادر

کودکانه لالایی میخواند

چشم های نیمه باز کودک به مادر، خمار مینگرد

میان دیدن چشمان مادر و خواب

خواب را میگزیند

مادر نگران چاشت

لباسهای نشسته

قالی های جارو نخورده ...

اکنون است که

از راه برسند

ولی هیچکس نباید بفهمد

 که چه دردی دارد زانوان مادر

راستی مشت و مال پای پدر فراموش نشود

و باز مادر میخواند:

لالا لالا گل مینا

بخواس ریکا

بخواس لالا

لالا لالا، لالا لالا...

 

ساری سور دار چند چلّه دارنه

 دِتا بلبل ونه سر ناله دارنه

یکی بلبل که داغ وچه دارنه

یکی بلبل عاشق گم کرده دارنه

شعر مازندرانی - تبری...
ما را در سایت شعر مازندرانی - تبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mazannava6 بازدید : 234 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 0:28